مانلیمانلی، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

مانلی

اومدنت به خونه

1392/1/24 23:36
نویسنده : مامان زری
95 بازدید
اشتراک گذاری

روز 20 فروردین گل قشنگم قدم روی چشم ما گذاشتی و اومدی خونه پدر مهربون جلوی پامون گوسفندی رو

که نذر کرده بود رو داد  سر بریدن. چقدر خوشحال بودم که تو توی خونه بودی ولی خوشحالی تا فردا بیشتر

دوام نداشت تو اصلا شیر نمیخوردی و حتی حال نداشتی گریه کنی صورتت هم زرد شده بود چون نتونسته

بودی شیر بخوری بیلی روبین خونت بالا رفته بود و باز رفتیم بیمارستان و 12.5 یبود زیاد نبود ولی دکتر گفت

بهتره بستری بشی دنیا رو سرمون خراب شد ما گذاشتیمت بیمارستان و برگشتیم تو راه پدر از ناراحتی

تصادف کرد و من همش گریه میکردم من 3 ساعتی 1 بار میامدم پیشت و شیرت میدادم حالت خوب شده

بود چون شیر میخوردی و من از خوشحالی اشک میریختم بعد از 48 ساعت مرخص شدی و ایندفعه خدا رو

شکر سر حال بودی و این بهترین چیز برای ما بود خدا رو شکر بخاطر اینکه به خونه ما گرما داد خدای

بزرگ این نعمت رو به همه بده، الهی امین

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مانلی می باشد